کدام چهره های ورزشی در سال 98 فوت کردند؟
تاریخ انتشار: ۲۵ اسفند ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۷۲۷۰۹۵۷
ساعت24-متاسفانه در سال 98 برخی از چهره های ورزشی غروب کردند.
سال 1398 با تمام خوبیها، بدیها، شادیها و غمهایش رو به پایان است و مردم ایران زمین امیدوارند که این سال پر از حادثه با تمام چالشهایی که به همراه داشت هرچه زودتر به تاریخ بپیوندد و سال جدید، سالی برای فراموشی اتفاقات 98 باشد.
در این سال ورزش ایران افراد و چهرههای زیادی را از دست داد که خاطرات تلخی را برای علاقهمندان و اهالی ورزش رقم زد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
*کیوان وحدانی
درگذشت این فوتبالیست را شاید بتوان مقدمهای بر اتفاقات تلخ ورزشی و به خصوص فوتبالی ایران دانست. مهاجم تیمهای پیکان، نساجی و پارسجنوبی که سابقه بازی در تیمهای صبا و آلومینیوم اراک را نیز دارد، تنها دو روز پیش از آغاز سال 1398 به علت سقوط سنگ در محور فیروزکوه-تهران و در سن 27 سالگی جان خودش را از دست داد.
*تورج لارودی
برادر استاد اردشیرلارودی، کشتی نویس با سابقه ایران بود که 48 سال در این حوزه فعالیت کرد و علاوه بر کار رسانهای، به عنوان مسئول برگزاری مسابقات لیگ، رئیس کمیته لیگ و ریاست روابط عمومی فدراسیون به کشتی کشور خدمت کرد. مرحوم تورج لارودی که به خوش اخلاقی و خوشرویی معروف بود، در خرداد98 و در بستر بیماری دار فانی را وداع گفت.
*مهدی شادمانی
ورزشی و اجتماعی نویس کشورمان به خاطر یک دوره مبارزه سخت با نوع ناشناختهای از سرطان به نام سارکوم، به چهرهای مقاوم و مبارز بین اهالی رسانه تبدیل شد. شادروان شادمانی در تابستان98 به خاطر خستگی از مبارزه سه ساله با سرطان و در سن 37 سالگی بار سفر از کره خاکی را بست.
*پویا عباسی
نویسنده با سابقه و قدیمی مطبوعات و رسانههای ورزشی ایران که سالها در حوزه کشتی قلم زد و فعالیت کرد در اسفند98 به دلیل عفونت بعد از عمل جراحی، به دیدار حق شتافت.
*سیامند رحمان
روزهای کرونایی جامعه ورزش ایران با خبر درگذشت سیامند رحمان تلختر شد. قهرمان وزنه برداری پارالمپیک جهان با 12مدال طلای جهانی شامل دو طلای پارالمپیک در 2012 و 2016، امسال نیز در مسیر کسب سومین طلای پارالمپیکی تمرین میکرد اما به علت ایست قلبی در سن 31سالگی در گذشت تا تمامی اهالی ورزش از این اتفاق تلخ و ناگهانی متاثر شوند. نام سیامند محبوب به خاطر بلند کردن وزنه 310کیلیوگرمی در سال2016، در کتاب گینس ثبت و در سال 2017 نیز به عنوان برترین ورزشکار پارالمپیک جهان انتخاب شد.
*کمال مشحون
کاپیتان تیم ملی بسکتبال ایران که در سال 1951 به مدال برنز بازیهای آسیای دست پیدا کرد، درسالهای 1356 و 1357 نیز رئیس فدرایون بسکتبال بود. شادروان مشحون در شهریور98 دارفانی را وداع گفت.
*الهام شیخی
دختر فوتسالیست قمی تاکنون تنها قربانی ویروس منفور کرونا بین اهالی ورزش ایران محسوب میشود. این بانوی ورزشکار در ماه آخر98 و در سن 23 سالگی به علت ابتلا به بیماری جدید کرونا دار فانی را وداع گفت. او که در پست دروازهبان بازی میکرد، زمانیکه شیوع کرونا در ایران گسترده نبود، به این بیماری مبتلا شد. شادروان شیخی در ابتدا به علت تشابه اسمی با الهام شیخی بازیکن اسبق تیم ملی فوتسال ایران اشتباه گرفته شد اما پس از آن مشخص شد که عضو تیم منتخب شهر قم بوده است. درگذشت این دخترجوان بازتاب وسیعی را بین اهالی ورزش و به خصوص فوتبال داشت.
*جعفرکاشانی
رئیس هیات مدیره باشگاه پرسپولیس در سن 75سالگی در گذشت. مدافع سالهای دور تیم ملی، شاهین و پرسپولیس، برای سرخهای پایتخت حتی درون دروازه هم ایستاده تا این تیم 5بر صفر عقاب را در سال 1347 شکست بدهد. کاشانی با تیم ملی ایران اولین قهرمانی ملی فوتبال را در جام ملتهای آسیا 1986 تجربه کرد و 4سال بعد در سال 1972 نیز این قهرمانی را تکرار کرد. علاوه بر این، مدافع تیمملی صعود به المپک را در سال 1972 نیز تجربه کرد. کاشانی در مصاف سرخابیها (آذر 1353) برای آخرین بار با پیراهن سرخ تهران و با بازوبند کاپیتانی وارد زمین شد و پیروزی 2 بر 1 دربی تهران را در کارنامه خودش ثبت کرد. کاشانی بعد از انقلاب باشگاه شاهین را احیا کرد و یک مجموعه ورزشی مجهز نیز برای این باشگاه ساخت و مدتی همبه عنوان مدیرعامل باشگاه شاهین به کارهای اجرایی مشغول بود.
* محمدرضا امینی
مرحوم امینی در سال95 دچار سرطان خون شد و پس از چندسال مبارزه با این بیماری، در دی98 و در سن 35 سالگی دارفانی را وداع گفت. دروازهبان اسبق تیم سپاهان که با سپاهان نوین نیز توانست به لیگ برتر صعود کند، سابقه بازی در تیمهای پیکان، شاهین بوشهر و نساجی مازندران را نیز داشت.
*زهرا اسداللهی
دخترهندبالیست تیم سپاهان که سابقه حضور در تیم ملی هندبال دختران ایران نیز داشت، در آخرین روزهای اسفند98 و در سن 18 سالگی بر اثر سانحه رانندگی درگذشت.
*عمادصفی یاری
دردناکترین اتفاق در فوتبال ایران را بدون شک باید درگذشت هوادار شش ساله استقلال در حاشیه بازی پرسپولیس-صنعت نفت و در ورزشگاه آزادی دانست. عماد که فرزند بوفهدار ورزشگاه آزادی بود، مقابل بوفه پدر و به علت سهل انگاری و بی دقتی مسئولان ورزشگاه آزادی دچار برق گرفتگی شد و این حادثه، صحنه بسیار دردناکی را در محل حادثه به وجود آورد به طوریکه خبرنگاران و فیلمبردارانی که روز پس از حادثه در ورزشگاه آزادی حاضر شدند، با دیدن محل حادثه دچار شوک عصبی شدند.
*نادرباقری
دروازهبان اسبق پاس و شموشک، پیش از حضورعابدزاده در پرسپولیس دروازهبان اول این تیم بود. مرحوم باقری به عنوان مربی دروازهبانها در پرسپولیس و پارسجنوبی نیز فعالیت کرد و در سن 51سالگی و در دی98 به علت مشکلات ریوی درگذشت.
* کامران فدایی
بازیکن اسبق جوانان پرسپولیس و امیدهای پاس که سابقه بازی در نساجی، گلگهر و شیرین فراز را نیز دارد، فروردین 1398 و در سن 35 سالگی جان به جان آفرین تسلیم کرد.
*علیرضا رضایی
برادر بزرگتر غلامرضا رضایی، مهاجم اسبق پرسپولیس به خاطر بیماری کلیوی دچار سکته مغزی و در بیمارستان بستری شد و پس از چندروز کما، در فروردین 1398 و در سن 42سالگی در گذشت. علیرضارضایی سابقه بازی در برق و فجرسپاسی شیراز، راهآهن تهران و استقلال اهواز را دارد و در تیمهای جوانان و امید فجرسپاسی نیز مربیگری کرد.
*ایرج دلیر
مرحوم دلیر در جریان مسابقه فوتبال بین دو تیم دهیاری جیرکویه و شهرباران رشت به علت ایست قلبی، درون زمین جان و در سن 49 سالگی جان خودش را از دست داد.
*علی حسنی
علی حسنی بازیکن تیم امید پرسپولیس بهشهر در آخرین روز فروردین98 بر اثر سانحه رانندگی جان به چان آفرین تسلیم کرد.
*حسن عابدی
عضو اسبق و همچنین سرمربی سابق تیم ملی شمشیربازی ایران در اسلحه اپه و از مربیان سازنده این رشته در کشورمان، در روزهای پایانی اسفند98 بار سفر را از دنیای فانی بست.
برای تمام این درگذشتگان و دیگر عزیزانی که عضوی از خانواده ورزش ایران بودند و ممکن است نام آنها از قلم افتاده باشد، آرزوی شادی روح و علو درجات نزد ایزد منان داریم. باشد که نام و خاطره آنها همیشه در قلب اهالی ورزش ایران باقی بماند.
منبع: فارسمنبع: ساعت24
کلیدواژه: ورزشگاه آزادی سابقه بازی وداع گفت اهالی ورزش دروازه بان ورزش ایران تیم ملی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۲۷۰۹۵۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
این گزارشگر تا آخر عمر گاف نداد!
مسعود اسکویی در طول این سالها که در رادیو و تلویزیون گزارشگر و گوینده اخبار بوده است، میگفت که تاکنون هیچ گافی نداده است، راست هم میگفت چراکه او گزارشگری را در کنار زندهیاد بهمنش آموخته بود و در خاطراتش همواره از زندهیاد عطاءالله بهمنش یاد میکرد.
به گزارش ایسنا، مسعود اسکویی صبح امروز ـ چهارشنبه ـ ۱۲ اردیبهشت ماه از دنیا رفت؛ گوینده پیشکسوتی که هر بار با او تماس میگرفتیم با رویی گشوده و صبوری به گفتوگو میپرداخت و پاسخگوی سوالاتمان در حوزه رادیو میشد.
در گزارش زیر گفتوگوی قدیمی با مسعود اسکویی را که از سالها پیش داشتیم، مرور میکنیم. در این گفتوگو او از ۴۶ سال تجربه گویندگی گفته است.
مسعود اسکویی، گزارشگر پیشکسوت به گفتهی خودش از سال ۴۵ استخدام تلویزیون شد و به عنوان گویندهی خبرهای سیاسی در تلویزیون حضور داشت.
سالها به عنوان گویندهی خبر سیاسی کار میکرد و چون هنوز بخش ورزشی از بخش سیاسی جدا نشده بود، اخبار ورزشی را نیز در همان جا میخواند. زمانی که بخش ورزشی از بخش سیاسی جدا شد، به بخش ورزشی خبر آمد و گویندهی ثابت خبر ورزشی تلویزیون در ساعات ۱۹ و ۲۱ شد.
مسعود اسکویی، گزارشگر پیشکسوت رادیو و تلویزیون پس از گویندگی اخبار با گزارشهای ورزشی آشنا شد و شروع به گزارش کردن در کنار عطاءالله بهمنش، گزارشگر پیشکسوت کرد.
خاطره جالب از گزارشگری اسکویی در تلویزیون
مسعود اسکویی روایت میکرد: یادش بخیر یک استادی داشتیم آقای پیمان که همیشه میگفت هر مطلبی که میخواهید چه در رادیو و چه در تلویزیون ارائه دهید، حتما یک بار قبلش بخوانید. اشکال هم ندارد از پشت دوربین، بیننده نگاه کند؛ به هر حال یک خبر تازه در وسط برنامه به دستتان رسیده است.
میگفت، تلویزیون اوایل، ساعت شش تا هشت دو ساعت برنامه داشت که یک ربع آن خبر بود. از سریال و فیلم هم خبری نبود. یک روز وقتی خبرهایمان تمام شد در پایان خبری را به من دادند که نوشته بود «توجه بفرمایید امروز در ایتالیا جوانی با اتومبیل تصادف کرد و یک ... قطع شد» با توجه به اینکه قبلا این خبر را نخوانده بودم، شروع کردم این خبر را برای بینندگان بخوانم و در فکر خودم گفتم باید پایش باشد که قطع شده است؛ در حالی که زمانی که جملهی بعد را خواندم این بود که پلیس پس از پنج ساعت جستجو «گوش» اش را پیدا کرده است!
به خنده میگوید: بالا خواندیم پا و پایین خواندیم «گوش» حالا جواب بیننده را چه میخواهیم بدهیم!؟
اولین گزارشگر تنیس و سوارکاری در ایران هستم
اسکویی اولین گزارشگر تنیس و سوارکاری در ایران بود. اتومبیلرانی، مسابقات ورزشی مثل فوتبال و فوتسال نیز از جمله ورزشهایی بود که گزارش میکرد.
خاطراتش را چنین یادآور میشد: «در آن زمان چون ۱۵ نفر بیشتر نبودیم، در گروه ورزش تلویزیون اکثر برنامهها را گزارش میکردیم. فوتبال هم گزارش میکردم و ضمن اینکه گزارش میکردم اخبار هم میخواندم. تا اینکه پس از انقلاب سال ۱۳۶۸ من را به رادیو آوردند. خیلی سخت بود ولی خوب به رادیو آمدم.
این پیشکسوت رادیو میگوید: ضمن اینکه برنامهها را در رادیو اجرا میکردم، مسابقات را نیز گزارش میکردم؛ البته بیشتر مسابقات والیبال و تنیس را گزارش میکردم و به همراه تیمها به کشورهای دیگر میرفتم. در تهران هم مسابقات مختلفی بود که میرفتم و گزارش میکردم.»
فوتبال ایران و استرالیا خیلی برایمان هیجان داشت
اسکویی دربارهی جذابترین گزارشی که تاکنون از او به یادگار مانده است، صحبت کرده و گفته بود: البته تمام مسابقاتی که گزارش میکنیم برای ما جذاب است؛ اما خاطرم هست زمانی که مسابقات والیبال جام ملتهای آسیا در کشورمان بود که تیمهای خارجی هم آمده بودند، بسیار برایم جذاب بود. به ویژه اینکه قهرمان جام ملتهای آسیا شدیم.
او همچنین بازی فوتبال ایران و استرالیا را جزو جذابترین گزارشهای کاریاش خواند و گفت: در این بازی من، مجری و گویندهی برنامه بودم؛ یعنی گزارشگر نبودم اما بسیار هیجان داشت و خیلی اثرگذار بر روی کارمان بود.
به کار گویندگی بسیار عشق میورزیدم
اسکویی همچنین با اشاره به اینکه زمانی که به تلویزیون وارد شد، جوانی ۲۴ ساله بود و هنوز آن پختگی لازم را پیدا نکرده بود، اظهار کرده بود: هرچه جلوتر میرفتم در حین کار، به کار گویندگی بسیار عشق میورزیدم. گویندگی هم در تلویزیون و هم در رادیو؛ اکنون هم که تا به اینجا رسیدهام همین حس را دارم. از دل و جان گویندگی و کارم را دوست دارم و کم کم سعی کردم پیشرفت کنم به رادیو آمدم و اکنون به اینجایی که هستم رسیدم.
در شهرستانها گزارشگران بیطرفانه گزارش نمیکنند
این گزارشگر قدیمی تلویزیون و رادیو در ارتباط با گزارشگران جوان امروزمان در شبکههای مختلف رادیویی و تلویزیونی اظهار کرده بود: مسالهای که گزارشگران جوان ورزشی باید در نظر داشته باشند، بیطرف بودن است. حال با توجه به اینکه هر کسی ممکن است علاقهای به تیمی داشته باشد اما در گزارشش نباید این امر نشان داده شود. باید طوری گزارش کند که بیطرف باشد. اگر در رادیو گزارش میکند، باید شنوندهی خود را حفظ کند و اینکه در رشتهای که گزارش میکند، باید مطالعهی زیادی داشته باشد.
او افزوده بود: متاسفانه در شهرستانهای ما به چشم میخورد که گزارشگران ما بیطرفانه گزارش نمیکنند. در تلویزیون به دلیل اینکه ۷۰ درصد تصویر است و ۳۰ درصد گوش کردن، گزارشگر هر چه بگوید و بیننده هم هر چقدر دقت کند، ۳۰، ۴۰ درصد بیشتر نمیگیرد؛ به دلیل اینکه حواسش همه به تصویر است. اما در رادیو ۱۰۰ درصد گوش است؛ بنابراین باید گزارشمان نسبت به تلویزیون متفاوت باشد.
اسکویی بار دیگر تاکید کرده بود: مسالهی بیطرفی خیلی مهم است که متاسفانه در شهرستانها میبینیم و خیلی واضح است. این جانبداری در تمام رشتهها از جمله فوتبال، والیبال، بسکتبال، هندبال و همه اینها کاملا به چشم میخورد.
اسکویی با توصیه بر اینکه در تلویزیون گزارشگر نباید زیاد صحبت کند به دلیل اینکه تصویر به کمکش میآید، خاطرنشان کرد: متاسفانه گزارشگران جوان شهرستانی ما همین طور هزار ماشاءالله پشت سر هم در تلویزیون صحبت میکنند.
با اطلاعات کافی مسابقه را گزارش کنیم
اسکویی با توصیه نسبت به اینکه گزارشگر باید مطالعهی زیادی داشته باشد و بداند جریان بازی از چه قرار است، گفته بود: الان مثل گذشته نیست، یک بچه پنج، شش ساله هم میتواند از من ایراد بگیرد. کوچکترین اشتباه و غلطی که داشته باشیم تماس میگیرند و میگویند. خیلی باید حواسمان جمع باشد و دقت و مطالعه کنیم و با اطلاعات کافی مسابقه را گزارش کنیم.
تاکنون هیچ گافی ندادهام/با دل و جان کار کردیم
اسکویی از سال ۴۵ در تلویزیون بود و سپس در سال ۶۸ به رادیو آمد. تاکید میکرد که تاکنون هیچ گافی ندادهام، اینکه چیزی را جابه جا بگویم، نه این کار را نکردهام. نمیخواستم هیچ ایرادی از من نه در تلویزیون و نه در رادیو گرفته شود.
او دربارهی افتتاح رادیو ورزش گفته بود: رادیو ورزش هشت تیرماه سال ۷۸ افتتاح شد و آقای جهانی، ندیری، شادابی و من چند نفری بودیم که به عنوان موسسان و بانیان شبکه ورزش حضور داشتیم. همگی با دل و جان کار کردیم و امروز شبکه ورزش جای خود را در بین همه باز کرده است.
در پخش بعضی از جمله فوتبال و جام جهانی حتی از تلویزیون جلوتر هستیم
اسکویی به رادیو بسیار عِرق داشت؛ «به جرأت میتوانم بگویم در پخش بعضی مسابقات، از جمله فوتبال و جام جهانی، رادیو ورزش از تمام رادیوها و حتی از تلویزیون جلوتر است؛ به عنوان مثال زمانی که به همراه تیمها به مسابقات کانادا رفته بودم، در مسابقات وزنهبرداری آقای رضازاده مسابقه داشت و من هم با یک موبایل گزارش میکردم. اما در تلویزیون اینگونه نیست وقتی در المپیک ۲۰ رشته داریم تلویزیون نمیتواند پخش مستقیم همزمان داشته باشد. اما ما در رادیو همزمان میتوانیم پوشش دهیم؛ بنابراین در اینجا از همه جلو میافتیم.»
ما شدیم شبکه ماشین! کسی از ما قبول نمیکند درجا بزنیم
این گزارشگر پیشکسوت با خنده چنین اظهار کرده بود: ما شدیم شبکه ماشین! همه برنامههایمان را گوش میدهند؛ البته مخاطبان انتظار پخش مستقیم همه مسابقات را از ما دارند و این کار ما را یک مقدار سخت کرده است. باید دقت کنیم از اینکه هستیم بالاتر برویم.
اسکویی با بیان اینکه تا چه میزان دامن زدن به حاشیههای ورزشی در دستور کار رادیو ورزش است؟ گفته بود: ما در حال حاضر کاری میکنیم حاشیهمان کمتر باشد و به اصل قضیه بپردازیم. در موارد مختلف برنامههای علمی داریم که شاد هستند و واقعا یک تلاش همهجانبه است؛ به گونهای که کسی نمیتواند بگوید ما ساعتها استراحت و بیکاری داریم، همه در تلاشند و ارتباط زیادی با مسؤولان و دستاندرکاران ورزشی داریم بلافاصله موضوعات و انتقادات را مطرح میکنیم. با توجه به کارهایی که انجام میدهیم کسی از ما قبول نمیکند درجا بزنیم.
احتیاج به رادیو ورزش ۲ داریم
او با اشاره به اینکه یک رادیو به مدت ۲۴ ساعت برای ما باز هم کم است، با توجه به اینکه برنامههای خیلی متنوعی داریم، گفته بود: زمانی که پخش مستقیم داریم برنامههایی که در آن ساعت پخش میشوند پخش نمیشوند، به هر حال بیننده توقع دارد برنامهی خودش را پخش کنند و این برنامه هم شنوندهی خاص خودش را دارد. در اینجاست که احتیاج به شبکهی دیگری تحت عنوان «رادیو ورزش» داریم تا اینگونه برنامهها در ساعات مشخص خود پخش شوند. خوب است اگر «رادیو ورزش ۲» ایجاد شود، در این صورت هم شنوندههایی که برنامه دوست دارند، گوش میدهند و هم شنوندههایی که پخش مستقیم مسابقات را دنبال میکنند گوش میدهند.
اولین گزارش فوتبالم در کنار استادم آقای بهمنش بود
مسعود اسکویی سپس از همکاریاش با عطاءالله بهمنش گفته؛ «در تلویزیون قبل از انقلاب با آقای بهمنش همکاری داشتم، مسابقات مختلفی رفتیم که او گزارش میکرد و من هم در کنارش بودم. اولین گزارش من در سفر به کویت و بازی پرسپولیس با تیم القادسیه و دو تیم دیگر بود که از طرف تلویزیون من و آقای بهمنش رفته بودیم من در آنجا برای اولین بار بود که گزارش فوتبال میکردم ۱۰ دقیقه آقای بهمنش گزارش میکرد پنج دقیقه هم من گزارش میکردم.»
او در پایان گفتوگویش با ایسنا بار دیگر تاکید کرده بود: خیلی سخت بود که از تلویزیون به رادیو آمدم اما حالا با جان و دل گویندگی و کارم را دوست دارم و تاکنون که به اینجا رسیدم، بسیار به کارم عشق میورزم.
انتهای پیام